مرواریدی درصدف

​تمام دخترهایی که امروز سی و چند ساله هستند و هر یک ازخواستگارهایشان را به عللی رد کرده‌اند، همگی در رویای خواستگار بهتر و گزینه مناسب‌تر بودند. اشکالش در این است که همان گونه که ما دستگاه ایمان سنج نداریم، دستگاه پیش بینی آینده نیز در دستانمان نیست. آینده در اختیار ما نیست و این یک انسان تیزهوش و دقیق است که از فرصتی که خداوند نصیبش کرده کمال استفاده را می‌کند.

🔰یک انتخاب عاقلانه و سنجیده برای ازدواج، آن انتخابی است که ایمان در اولین اولویتش باشد و به خاطر سلیقه‌ها و امیالی که در اصل ازدواج و تداوم خانواده تاثیر چندانی ندارند نباید ازدواج را به تاخیر انداخت.

شما به گونه‌ای از رد کردن نوشته‌اید که انگار خواستگار رد کردن یک فرصت و یک کار درست است و برای به دست آوردن گزینه بهتر تا می‌شود و تا امکان دارد می‎توان رد کرد و به انتظار بهترش نشست. گویی یک دختر تا فرصت دارد می‌تواند ازدواج نکرده و تا به گزینه‌ای که تمام امیال و آرزوهایش را دارد نرسیده‌ حق دارد ناز کند.

💠 تمام این دخترها و پسرهایی که برای ازدواج مشتاقند اگر این تارهای عنکبوتی و افکار شیطانی نبود، همگی تا ازدواجی موفق و مداوم هیچ فاصله‌ای نداشتند. اما حیف که آرزوهای دراز و دوری از معیارهای الهی و تاکید بر امور مادی، افکار اکثرشان را فسیل کرده و جاهلیتی مدرن افکار آنها را در تاریکی فرو برده است. 

 ✅ آنچه نیاز به آموزش و تذکر دارد این است که به دخترها بگوییم تعداد پسرهای مومن جامعه به تعداد دخترهای مومن جامعه نیست. در مجموع دخترها از پسرها متدین‎تر هستند و یک پسرِ مومنِ ولو فقیر، اگر به دنبال دختری مانند خودش مومن باشد همیشه چند گزینه برای ازدواج دارد و او لنگ گزینه مناسب نخواهد ماند و بالاخره با یکی ازدواج خواهد کرد.

💠 اما در مقابل این دخترها هستند که اگر ایمان برایشان ملاک باشد نمی‌توانند با هر پسری ازدواج کنند. آیا شکایت دخترهای مومن از خواستگارهایی که نماز نمی‌خوانند یا کاهل هستند و به خواستگاریشان آمده‎‌اند را نشنیده‌اید؟ و آیا مشاهده نمی‌کنید که پسرها به دنبال دختری می‌گردند که هم مومن و هم زیبا و هم متمول باشد؟

✳️ پسرها فکر می‌کنند با عقب انداختن زمان ازدواجشان و پیدا کردن قوت اقتصادی در زمان خواستگاری می‌توانند به تمام خواسته‌هایشان برسند. سن ازدواج در پسرها بی‌دلیل بالا نرفته ،بلکه هدف خاص آنها ازدواجشان را به تاخیر انداخته است.

❇️ یک دختر زیرک مومن دختری است که به امید خواستگارهای سی ساله اما پولدار نمی‌نشیند. زیرا آنها در سی سالگی آن قدر ناز دارند که به سراغ هر دختری نروند و به بهانه نقص در ایمان یا نقص در زیبایی یا مالدار نبودن، هر دختری را از دایره انتخاب کنار بگذارند.

یک دختر مومن زمانی لگد به بخت خودش نزده که با یک انتخاب دقیق و در زمانی که اکثر پسرها به دنبال جمع کردن پول برای یک انتخاب بدون عیب و آرمانی هستند، به پسر مومنی که قطار معیشتش هنوز به طور کامل روی ریل نیافتاده است جواب مثبت بدهد و او را در فقر و نداری و مراحل ریل‌گذاری قطار همراهی کند. این نوع انتخاب، سن ازدواج را حدود ده سال کاهش می‌دهد و تنها برای دختر و پسری ممکن است که قیمت واقعی ایمان و ازدواج در سن پایین را فهمیده باشد و در مقام انتخاب بین ایمان و مالداری و جمال به سراغ ایمان برود. 

🌐 دختری که بداند قیمت لنگیدنِ ایمانِ مردِ خانه چیست هیچ وقت با یک مرد بی‌ایمان ازدواج نمی‌کند؛ و برای اینکه زندگی با یک مومن نصبیش شود آرمان‌گرایی دوران جوانی را کنار گذاشته و به ازدواج با او در زمانی که معیشتش می‌لنگد راضی می‌شود. 

❎ عجله در انتخاب همسر زمانی است که با دیدن مال و جمال پسر و خانواده‌اش، آب از دهانتان جاری شود و بدون محک زدن ایمان پسر و به صرف زیبایی و دارایی‌اش، دختر را یک عمر اسیر مردی بی‌اعتقاد و بد اخلاق کنید. مردی که اعتقاد سالم و اخلاق نیکو داشته باشد همسرش را مجبور به نالیدن پیش مشاور نمی‌کند. نالیدن‌ها و دلخوری‌ها ، برای ازدواج در سن کم و نان و ماست خوردن کنار همسر فقیر نیست. 

⚪️ زن‌های متدین اگر عاقل باشند که ان شاالله هستند، نان و ماست خوردن کنار مرد معتقد و خوش اخلاق را از نان و کباب کنار مرد بی‌اعتقاد و بداخلاق بهتر می‌دانند. مشکل دوران ما ازدواج زود و لنگیدن در معیشت نیست؛ مشکل دوران ما لنگیدن ایمان است.

🔵 انتخاب دست خودتان است: ازدواج با سربازی نرفته‌ها و دانشجوهای بی‌کاری که چون با تمام قدرت به میز مذاکره نیامده‌اند قدرت چانه زنی کمتری دارند اما راحت‌تر انتخاب می‌کنند. و در مقابل ازدواج با پسرهای سربازی رفته و تحصیل کرده و شاغلی که در حدود سی سالگی حالا نوبت ناز کردنشان رسیده و همه خوبی‌ها را یکجا می‌طلبند

————————-                                      گفته های دکترعالمی

دلیل 2

به تاریخ که نگاهی بیندازیم خواهیم دید گاهی زن فقط شیءگرانبهایی بوده که ازآن استفاده جنسی

واقتصادی میشده است .

درحال حاضر هم بانگاهی به اروپا درمی یابیم زن به ابتذال کشانده شد و ارزش وبهای آن هم به کلی

از بین رفت .درکاباره ها ،مراکز فساد وفیلم های بی محتوا ازظرایف ولطایف زن استفاده اقتصادی و ابرازی

میشود.بدیهی است دراین شرایط ،حجاب وپوشش زن مقصود استثمارگران راتامین نمی کند وآنها باید

بی حجابی وبی بند و باری را رواج دهند تا به مقاصد شوم نفسانی واقتصادی خویش برسند .

کسانی که مراکز فساد رادرتمام دنیا به راه می اندازند ،بدون شک بی قید وبند وبار هستند .

درکاباره ها وقمارخانه ها و شب نشینی ها ی فسادانگیز که حاصلش جرم وجنایت وقتل و…

است ،قطعا با حجاب و با حیا نیستند. از این رو حجاب را برگزیدم که با حجاب ازاین مراکز ومحیط ها دورباشم ودچار آن نشوم.(1)

________________________________________________________

1.چرا باحجاب شدم؟نوشته های مژده بهروزی،صفحه16